08-11-2010, 05:38 PM | #1 |
(کاربر طلایی)
تاریخ عضویت: Oct 2010
نوشته ها: 1,078
|
اصول اولیه تربیت اسب
اصول اولیه تربیت اصولی بر تربیت اولیه اسب جوان حاکم است که با اعتقاد به آنها از آسیبهای جسمی و روانی او پیشگیری میکند. در آلمان برای تربیت کنندگان حرفهای اسب آزمونهائی وجود دارد تا همگان بدانند چه کسی اسب آنها را تربیت میکند. این آزمونها دارای شش بخش است که به ترتیب عبارتند از: انعطافپذیری، آهنگ، تماس، تحرک، حفظ راستا و تجمع. پیروی از این اصول تربیتی درستترین روش برای پرورش توانائیهای طبیعی اسب است. روند توسعه دانش اصول تربیتی، بر مبنای دانش کلاسیک سواری نهفته در قوانین حاکم بر سواره نظام آلمان استوار است. این بخش دارای اهمیت بسزائی است چرا که تمام اصول تربیتی اسب بر روی ستونهای آن بنا میشود. مهمترین مسئله، تأثیر گزاری بر روی حرکتهای اسب است. نه اینکه وقتی خود را با حرکتهای او هماهنگ کردیم کار را تمام شده بدانیم. من به (روش طبیعی تربیت اسب) معتقد نیستم، چرا که در این روش ما اجازه دخالت در کار اسب نداریم و باید او را آزاد بگزاریم تا با روش طبیعی خودش حرکت کند. اگر همه چیز به خوبی پیش برود این روش عالی است، ولی اگر مشکلی پیش آمد و اسب به مقاومت برخواست تکلیف چیست؟ من طالب اطاعت محض هستم. موقعیتی که تحت شرایط تحرکپذیری قرار دارد، اگر چه جزئی از آزمون اصول تربیت اسب نیست ولی مهمترین جزء روش خود من است. پس از اینکه اسب به مرحله انعطافپذیری و حفظ آهنگ حرکت رسید من این مرحله را شروع میکنم. طبقهبندی مراحل تربیت اسب جوان در این قسمت میخواهم اصول مربوط به طبقهبندی مراحل تربیت اسب جوان و رابطه آن با اصول ابتدائی تربیت اسب را به بحث بگزارم. حرکت آزادانه شاداب و طبیعی ابتدا با توسعه انعطافپذیری به این معنی که اسب تمام عضلات خود را بدون هیچگونه مقاومتی در خدمت اندام خود قرار میدهد – اسبی که نرم و راحت است – شروع میکنیم. هدف توسعه حرکت طبیعی است و قبل از اینکه اسبی به مرحله انعطافپذیری نرسیده باشد، ما نمیتوانیم کار بدنسازی و یا آموزش او را شروع کنیم. برای رسیدن به انعطافپذیری میبایست به هنگام خروج اسب از اصطبل حرکت او را با حرکتی که در طبیعت و به هنگام زندگی در مزرعه داشت هماهنگ کنیم. می بایست درک کنیم اسبی تازه وارد به اصطبل از اینرو که عادت ندارد ۲۳ ساعت از روز را در محیطی بسته بیحرکت بماند، عضلاتش خشک میشود. اسب در طبیعت موجود رونده (متحرک) است و وقتی ما او را در اصطبل محبوس میکنیم، در محیط غیر طبیعی قرار گرفته و (خشک) میشود. قبل از اینکه آموزش او را شروع کنیم، میبایست این (خشکی) را از بین ببریم. این مفهوم انعطافپذیری است. کار حقیقی پس از دستیابی به انعطافپذیری شروع میشود. بیشتر سوارکاران، دقت زیاد با تلاشی کم برای دستیابی به مرحله انعطافپذیری صرف میکنند. برداشت آنها از انعطافپذیری غلط است چرا که اسب روی دستها افتاده و شفافیت گامهای طبیعی خود را از دست میدهد. بنابراین وسواس بیش از حد در این مرحله زنگ خطر است. آهنگ (وزن) Rhythm نتیجه منطقی انعطافپذیری، و مفهوم آن این است که اسب با حفظ وزن (آهنگ) که عبارت است از تداوم (حفظ آهنگ)، صحیح (منظم) در هرگام که در آلمان آن را Takt میگویند، حرکت میکند. پس از اینکه حالت انقباض و خماری ناشی از استراحت درون اصطبل از بین رفت و اسب کمی تنبل به نظر رسید، میتوان اثرها را به اجرا گذاشت. حال سوارکار میتواند بر اسبی کهمنقبض نیست و پشت او کاملا” نرم است و بهطور طبیعی حرکت میکند، به منظور دستیابی به حرکت طبیعی موزون، تأثیرگزاری را شروع کند. اسب بهطور طبیعی به سه روش، قدم، یورتمه و چهارنعل حرکت میکند. هریک از این گامها ترتیب خاص خود را دارند قدم چهار مرحله، یورتمه دو چهارنعل سه مرحله دارند. دستیابی به گامهای طبیعی یا به عبارت دیگر آهنگ صحیح گامها (نظم) در حالیکه بهطور منظم تکرار میشوند، در آلمان Takt گفته میشود. منظم کردن گامها مهمترین وظیفه سوارکار اسب جوان است. برای دستیابی به این مرحله سوار کار به آرامی با حرکت اسب هماهنگی کرده او را کمک میکند که متعادل شود. پس سوارکار برای دستیابی به آهنگ مداوم صحیح (Takt) باید اسب را متعادل کند. اسب در طبیعت متعادل حرکت میکند. ولی وقتی سوارکار وزن خود را به او تحمیل میکند، بیشتر این وزن بر روی دستهای او افتاده و فشار بیش از حدی به آنها وارد میکند. وزن تقسیم شده قابل حملتر است، و سوارکار با تقسیم صحیح وزن بر روی اسب او را متعادل میکند. کار طولانی و سبک با اسب او را از حالت انقباض خارج میکند، ولی وقتی کمی خسته شد میتوان او را متعادل کرد. باید پشت اسب را نرم کرد و سواری طولانی و سبک آسانترین راه رسیدن به آن است ولی کار طولانی و سبک اسب را از تعادل خارج میکند و مفهوم تعادل این است که وزن به درستی روی چهار دست و پا تقسیم شده باشد. اسب بیشتر وزن را روی دستهایش حمل میکند و ما با تمرین به تدریج قسمت عقب را قوی میکنیم تا تقسیم وزن را تعدیل کرده، اسب وزن بیشتری را روی آن قسمت تحمل کند تا، قسمت جلو (دستها) آزادتر شده حرکت آزادانهتری داشته و بتواند گامهایش را بکشد. راه انتخاب شده برای متعادل کردن اسب بسیار مهم است. ابتدا سوار باید تمام توجه خود را به حرکت آزادانه به جلو معطوف کرده و حرکتها را موزون کند، سپس اثرهای دقیقی به اجرا بگزارد، تا پاهای اسب بیشتر به زیر کشیده و متعادلتر شود. اگر سوارکار خیلی زود توقع خود را بالا ببرد گامها سریعتر میشوند و اگر نشست خود را سنگین کند اسب عقب خود را پائین میکشد. در مراحل اولیه آموزش احساس طبیعی سوار بسیار مهم است. بنابراین او همواره خود را با اسب هماهنگ میکند. برای حفظ توازن، اسب باید بیاموزد وزن سوار را در حالت تعادل حمل کند تا بتواند به راحتی و آزادانه به جلو حرکت کند. وقتی میتوان گفت حرکت اسب بطور طبیعی متعادل است که به این مرحله رسیده تداوم و آهنگ صحیح در حرکت او مشهود باشد. سوار اگر میخواهد هرچه بیشتر روی حرکت اسب اثر بگزارد، میبایست تا میتواند خود را در خدمت آموزش او قرار دهد تا اسب به راحتی به اثرهای حرکت به جلو، عقب و جوانب جواب مساعد بدهد. تحرک یعنی اسب به راحتی به اثرها جواب دهد. پس به اسبی متحرک گفته میشود که آزادانه به جلو حرکت کرده انعطافپذیر باشد و به اثرهای حرکت به جلو، عقب و جانبی سوار کار به راحتی و با آرامش جواب میدهد. هرچه مراحل آموزش اسب پیشرفتهتر میشود، اثرها سبکتر به اجرا گزارده میشوند. به هنگام آموزش ممکن است اثرها بهطور قابل درک به اجرا گزارده شوند، اما سوار میبایست توجه داشته باشد که این یکی از مراحل آموزش است و اثرها میبایست بهتدریج سبک و سبکتر اجرا شوند. در هریک از مراحل جدید آموزش ممکن است اثرها با قدرت اجرا شوند تا اسب حداکثر تلاش خود را بکند. به این خشونت نمیگویند. از شلاِ و مهمیز کمک گرفته نمیشود. من اگر احساس کنم اسب سردرگم شده یک درس به عقب برمیگردم ولی خیلی از سوارکاران به هنگام سردرگمی اسب از کوره بدر رفته، عصبانی میشوند و اسب را تحت فشار میگزارند تا فرمان را اجرا کند. عاقبت ممکن است اسب را خسته کرده و در آن جلسه به خواسته خود برسند، ولی در جلسه بعدی هرگز. ما میخواهیم اسب را تحت انقیاد درآوریم ولی نه به قیمت خراب کردن او. وقتی اسب خسته شده تمرین باید قطع شود، چرا که اسب خسته نمیتواند با تمام وجود در خدمت تمرین و آموزش باشد. اسب خودرو نیست، اشبتاه نکنید. اصل در این مرحله از تمرین ادغام تحرک و وقار است که در آلمانی “Schwung” گفته میشود. اسبی که در مزرعه مشغول چراست میتواند، چند گامی حرکت موقرانه (نزدیک به خرامش) داشته باشد. هدف ما پرورش عضلات با استفاده از روش صحیحی است که این قوه را به فعل درآورد، و تحرک ایجاد شده در عقب را به پشت و گردن اسب منتقل کند. ولی هنگامی به این هدف میرسیم که اسب حرکت منظم به جلو داشته و دستهای سوار با دهان او تماس داشته باشد. اگر فشار بیاوریم اسب بر سرعت حرکت میافزاید و نظم در گامها را از دست میدهد. ممکن است خود هم میل به حرکت به جلو داشته باشد ولی تحرک، همراه با وقار نیست. شرایطی که حرکت موقرانه و به جلو را ایجاد میکند، فقط تماس دست سوار کار از طریق دستجلو با دهان اسب است. ابتدا باید به اسب بیاموزیم که به اثر دستجلوها جواب بدهد و سپس از آن استفاده کنیم. تماس لازمه تحرک موقرانه است تا هر آنچه اسب در توان دارد. به نمایش بگزارد. تماس فقط از طریق دستجلوها نیست بلکه ساقها و وزن سوار هم میبایست در این امر مشارکت داشته باشند. برای تفهیم بیشتر این تماسها به اسب باید او را در حالیکه تحرک دارد و به جلو حرکت میکند تحت آموزش قرار بدهیم که این دروس شامل: نیم توقف، اثر ساِ و اثرهای بازدارنده است. اینها مراحل اولیه آموزش برای برقراری تماس است. اسب میبایست به اثرهای ساِ، دست و وزن سوار جواب دهد. این اثرها باید در هماهنگی کامل با یکدیگر عمل کرده و به اسب بیاموزد که به جلو و جوانب حرکت کرده و یا حرکت انتقالی معکوس انجام دهد. قبل از اینکه اسب این اثرهای پایه را نیاموزد نمیتوانیم توقع تحرک موقرانه و پس از آن تجمع را از او داشته باشیم. چرا که هنوز نتوانستهایم به اندازه کافی روی اسب اثر گذاشته باشیم. اگر فقط دستجلو را به عقب کشیده و یا جمع کنیم مفهومش تماس نیست. تماس زمانی قابل درک است که تمام وجود اسب در کنترل بوده و بتواند تمام قدرت خود را به بهترین نحو به نمایش بگزارد و گامهایش نظمی قابل قبول داشته باشند. این تعریف تماس است. ساِها، دستها، و وزن سوارکار اسب را به حالتی درمیآورند که خود و سوار را به راحتی حمل کند. پرورش عضلات باعث تحرک با بهرهگیری از حداکثر توان اسب است. هدف نهائی از تماس برقراری تعادل بین طرفین دهان اسب و مستلزم صرف وقت است. حتی در اسبهای درساژ سطح بالا هم اسبهائی با یک طرف خوب و یک طرف دهان بد دیده میشوند. اثر هر دو دست همواره باید به یک اندازه باشند تا اسب به خوبی آموزش ببیند. در مراحل اولیه تمرین اگر یک طرف دهان هم خوب باشد سوار بایستی راضی باشد. اگر سوار دقت زیادی در هماهنگی تماس دستها داشته باشد، اسب در قسمت جلوتر از جدوگاه کاملا” نرم میشود. سوار نباید فراموش کند حرکت همواره از عقب به جلو است. تماس زمانی مفهوم پیدا میکند که اسب تحرکی ایجاد شده از قسمت عقب داشته و همواره از عقب به جلو حرکت کند و عضلات قسمت عقب او پرورده شده و با به اجرا گزاردن اثرهای حرکتی اسب در دست قرار بگیرد و به دهنه شود. اغلب اثر یک دست بیشتر از دیگری است که اگر دستها ثابت نگه داشته شوند عاقبت تماس اصلاح خواهد شد و اگر دستها دائماً تکان بخورند این خطر وجود دارد که اسب روی دست افتاده، آهنگ نامنظمی در حرکت ایجاد شده و منبع تحرک، از عقب به جلو منتقل شود. “Schwung” ادغام تحرک و وقار با تماس میتوان “Schwung” را توسعه داد. وقتی قسمت عقب اسب با تحرک و جهش، اسب و سوار را به جلو میراند اسب در بهترین حالت تحرک قرار دارد و انرژی تولید شده در قسمت عقب در یورتمه و چهار نعل، در حالیکه حالت نوسانی دارد، به جلو منتقل شده و موجب تحرک میشود که میگویند اسب با تمام وجود در حال حرکت است و این مفهوم “Schwung” است. هدف درساژ دستیابی به نهایت “Schwung” است تا ما تعبیر بیشتری از تحرک داشته باشیم. منظور ما تقویت گامهای طبیعی، متعادل و متوازن و موزون کردن آنهاست تا گامها بدون انقباض، یا هرز گزاردن دستها و پاها دارای تعلیق بیشتری باشند. هریک از دست و پاها باید قاطعانه در جای خود قرار بگیرد. این حرکت را برای لحظاتی در حرکت اسب در طبیعت میتوان دید و منظور ما تقویت این توانائی طبیعی از طریق پرورش عضلات است، تا اسب به راحتی حرکت را انجام دهد. “Schwung” به اسب قدرت میدهد تا از توانائیهای طبیعی خود در حرکت حداکثر بهرهبرداری را بکند. بعضی اسبها بهطور طبیعی خزیده حرکت میکنند و نباید فراموش کرد که هر آنچه اسب در قوه دارد میتوان به فعل تبدیل کرد و نه بیشتر و بدین معنی است که او باید هر چهار دست و پا را با قدرت به حرکت درآورد و این میسر نیست مگر بهرهگیری از عضلات پرورده شده قسمت عقب برای به حرکت درآوردن پاها و حرکت دادن آنها به راحتی. خیلیها فراموش میکنند کتفهای اسب هم مهم هستند و نیاید خشک باشند. آنها میبایست برای حرکت آزادانه به جلو پرورانده شده باشند. درست است که انرژی از عقب تولید میشود ولی چگونه میتواند به قسمت جلو که همچنان خام هستند منتقل شده و کارآئی داشته باشد در این حالت نمیتوان گفت اسب دومین مرحله از آموزش را تکمیل کرده است. حفظ راستا یا حرکت روی خط مستقیم هدف به حرکت درآوردن اسب روی خط مستقیم است. تجربه نشان داده تقریباً همه اسبهای جوان برای حرکت روی خط مستقیم مشکل دارند. گفته میشود مشکل در انحناء طبیعی ستون فقرات است. همانگونه که بیشتر انسانها راست دست هستند اسبها هم سمت چپ قویتری دارند. موسلر معتقد است این حالت در اثر وضعیت کره در رحم مادر به وجود میآید. بنابراین کار بر روی هر دو دست برای ایجاد تعادل و حرکت دستها و پاها که روی خط مستقیم یکدیگر را تعقیب کنند ضروری است. به این میگویند اسب را مستقیم کردن یا واداشتن او به حرکت روی خط مستقیم. در مرحله اولیه تمرین، دستیابی به “Schwung” با اهمیتتر از مستقیم کردن است. اعتقاد بر این است که اسب در طبیعت مستقیم نیست و ما او را وامیداریم تا مستقیم حرکت کند. اسب ذاتاً دارای انحناء در ستون فقرات است و ما میبایست این نقیصه را برطرف کنیم. نمیتوان گفت که مستقیم بودن طبیعی است، بلکه اسب باید حرکت مستقیم داشته باشد. چرا که خواسته ما این است که اگر اسب مستقیم باشد حرکت او بهتر است. برای رفع این نقیصه میتوان از همان ابتدا روی او کار کرد، تا در اثر تمرینهای مداوم اسب بتواند در مراحل پیشرفته آموزش راستای حرکت را حفظ کند. مستقیم کردن اسب جوان به بهای تغییر حالت حرکت او به دست میآید. ابتدا میبایست تماس داشته باشیم و هرچه راستای حرکت او را بیشتر اصلاح میکنیم. برای اینکه اسب را کاملا” مستقیم کنیم باید از اثرات جانبی استفاده و این مسیر نمیشود مگر اسب را با اثرها آشنا کنیم. در صورتیکه اسب چهار مرحله اولیه آموزش را با موفقیت پشت سر گزارده باشد، میتوان تمرین حرکت روی خط مستقیم را شروع کرد. دقت کنیم که به هنگام حرکت مستقیم، قسمت جلو و یا جدگاه او انحراف نداشته باشد. نباید از پرورش عضلات جلوی جدگاه غفلت کرد چرا که عضلات پرورانده شده هر دو طرف گردن اسب به شدت مورد نیاز هستند. دست جلوها همواره باید قاطعانه با دهان تماس داشته باشند چرا که اگر دستجلو راست را جمع کنیم اسب سر و گردن را به راست متمایل کرده، به راسترو میکند بدون اینکه انحناء قسمت جلو او صحیح باشد و شانه چپ او متمایل به خارج حرکت میکند. دستجلوها در دست سوار، همانند دسته دوچرخه هستند در دستان دوچرخهسوار. آموزش اصول اولیه با شروع آموزش تجمع تمام میشود. پرورش عضلات اسب و ایجاد انگیزه حرکت به جلو و آزادانه هدف دروس اولیه است. منظور از تجمع، توانائی اسب در حرکتهای انتقالی معکوس و قدرت تقسیم متعادلانه وزن است. تجمع یعنی قدرت تحمل وزن بیشتری روی قسمت عقب از طریق پائینتر بردن آن و به زیر کشیدهترشدن مفاصل خرگوشی به خاطر استفاده هرچه بیشتر از قدرت طبیعی. تحمل هرچه بیشتر وزن روی پاها باعث آزادی هرچه بیشتر دستها و تمایل مرکز ثقل به عقبتر است. این نکته نه فقط برای اسب درساژ که برای اسب پرش و سه روزه هم حائز اهمیت است. بهعنوان مثال میتوان به قدرت جهیدن اسب از نقطه جهش برای عبور از مانع اشاره کرد. در آموزش اصول اولیه هیچگاه زیادخواهی و زیادهروی نمیکنیم. آموزش باید کامل باشد نه اینکه بیش از ظرفیت، چرا که دروس پیشرفته و تخصصیتر مکمل دروس اولیه هستند. هرچه آموزش پیشتر برود میتوان دقیقتر شد و سطح توقع را بالا برد. برای اسب مهم است که بدون تحمل فشاری در تمرینها مفهوم آموزش اولیه را درک کند، و بر مربی است که با توجه به این موضوع وارد جزئیات نشده و تأکیدی هم نداشته باشد که اسب حتماً باید هر آنچه از او خواسته شده انجام دهد. اصول را میبایست در قالب کل طرح آموزشی در نظر گرفت و توجه داشت که با پیشرفت در آموزش اسب توانائی خود در زمینهای که استعدادش را داراست به نمایش خواهد گزارد منبع:کتاب اصول اولیه تربیت اسب های جوان نویسنده:رینر کلیمکه مترجم:مهدی جمشید خانی |
برچسب ها |
تربیت اسب |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
|
|
War Dreams Super Perfect Body Scary Nature Lovers School Winner Trick Hi Psychology Lose Addiction Survival Acts The East Travel Near Future Tech How Cook Food Wonderful Search Discommend
Book Forever Electronic 1 Science Doors The Perfect Offers Trip Roads Travel Trip Time Best Games Of Shop Instrument Allowedly