20-11-2010, 03:51 PM | #1 |
(کاربر طلایی)
تاریخ عضویت: Oct 2010
نوشته ها: 1,078
|
فراگيری تكنيكهای كاراته
فراگيری تكنيكهای كاراته يادگیری تكنيكهای كاراته با فراگیری هر موضوع درسی در دوران تحصيل يا هر مهارتی در زندگی، تفاوتی ندارد و مانند بقيّه احتياج به تلاش، توجه، پشتكار، نظم و ترتیب و سازماندهی دارد. يادگيری تكنيكهای كـاراته براساس عملكرد مغز انسان بستگی دارد كه عبارت است از دريافت از طريق حواس، به خاطر سپردن، تجزيه و تحليل كردن، توليد و بازدهی و كنترل كردن. مقايسه با بچّهای كه قرار است ياد بگيرد چگونه بند كفش خود را ببندد فرایند اشاره شده در پاراگراف فوق را میتوان با پروسهای كه یک بچه در طول آن ياد میگيرد بند كفشش را ببندد، مقايسه كرد و به تصوير در آورد. در آغاز بچهای كه به مهد كودك میرود، به والديـن خود نگاه میكند كه آنها چگونه بند كفش را میبندند. بچّه يك حافظه بصری را در مغز خود شكل میدهد. حـافظه بصری، احساس راحتی به وجود میآورد و باعث میشود كه بچّه بخواهد خودش آن عمل را تجربه كند. با كمك والدين و پس از تلاشهای فراوان، بالاخره بچه، موفق میشود بند كفش را ببندد. از اين لحظه به بعد حافظه بصری متصل میشود به مهارتهای خاص دست كه برای بازدهی مورد نظر، ضـروری هستند. اين اتــصال زنجيری، يك الگوی فكری را در مغز به وجود میآورد كه به بچه اجــازه میدهد كه "تصـوير بزرگ" را ببيند و احســاس ريتمی را به دست آورد كه اين ريتم حركتـی برای توالی و ترتيب حركات ابتدايی، مورد نياز بوده تا بچه بتواند به مرحله كـاملسازی اين پروسه پيچيده دست يابد. ( بستن بند كفش يك عمل پيچيده است كـه از مـيان تـمام مخلوقات طبيعت، فقط برای انسان شناخته شده است). پس از چندين بار بازدهی موفقیتآميز، سطح آشنايی با اين عمل همراه با احساس راحتی، در بچه بالاتر میرود كه به نوبه خـود به او اجـازه میدهد كه اعـمال ابتدايی را تجزيه و تحليل كرده و به دنبال يادگيری پروسههای جديد برود. اين تجزيه و تحليل منجر میشود به پيشرفت درتمام اعمال ابتدايی. بچه بيشتر با كفايت و كارآمد میشود و به زمان كمتری برای بستن بند كفش احتياج پيدا میكند . اين پروسه هنوز احتياج به تمركز كامل ذهنی و يا توجه بچه دارد. در اثر تمرين، او يـاد میگيرد كه پروسه را با مصرف انرژی ذهنی كمتری انجام دهد كه باعث میشود بچه بتواند در عين حال توجه به چيز يا جای ديگری نيز داشته باشد. پس از تكرارهای زياد، بستن بند كفش، به يك عمل كاملاٌ اتوماتيـك تبديل میشود كه اصلاٌ نياز به هيچ توجهی ندارد. يك استاد كاراته، هر تكنيك را طوری انجام میدهد كه بزرگسالان بند كفش خود را میبندند "بدون فكر كردن". يك تكنيك جديد كاراته برای شاگرد كمربند سفيد، همان قدر مشكل است كه بستن بند كفش برای يك بچّه. بدست آوردن يك احساس برای انجام تكنيك بر حسب پروسه يادگيري "بند کفش"، شاگرد كاراته در ابتدا مشاهده میكند كه سنسـی چگونه يك تكنيك جديد را اجرا میكند و حافظه بصری از پروسه يادگيری در ذهن او ايجاد میشود، سپس شاگرد چندين بار تكنيك را تمرين میكند، كه به نوبه خود طرح و حركت خاص را به حـافظه بـصری مـانند زنـجير اتصال میدهد و تشكيل الگوی فكریی به نام "تصوير بزرگ" را میدهد. تصوير بزرگ، احساس ريـتم را توليد میکند . اين ريتم برای توالی حركات ابتدايی مورد نياز برای كـامل كردن تكنيك، به كـار میرود. بـا تكرار متوالی، سطح آشنايی و راحت بودن با تكنيك، بالا میرود و اين بر مبنای اصول تشكيل الگوی فكری استوار است. وقتی كه فكری برای اولين بار به مغز خطور میكند، موانع با مهارتهايی مواجـه میشود مـانـنـد شخصی كه میخواهد در يك جنگل انبوه به جلو رفته و مسيری جديد در آن به وجود آورد. هر چقدر كه مقاومتها و موانع كمتر باشد، احساس راحتی بيشتر است. سطح راحتی افزايش پيدا میكند چرا كه بر حسب قـانون طبيعت و كـائنات، انرژی همـيشه در مسيری حركت میكـند كه در آن مـوانع و مقـاومت كمتر است. يك فكر میتواند واحدی از انرژی ذهنی باشد كه در مسيری كه دارای كمترين ميزان مقاومت و مـوانع است، جريان يابد. توجه میتواند يك سلاح ليزری باشد كه اشـعهای از افـكار را در جـهت مورد نظر، انتـشار دهد. هنگامی كه شاگرد كاراته، تكنيك را تكرار میكند، فكر ريتم تكنيك، مسير حركتی آن را پهن میكند، بنابراين مقاومت و موانع كاهش يافته و درجه و سطح احساس راحتی با آن تكنيك بالاتر میرود. (اين منطق همچنين توضيح میدهد كه چرا انسانها سعی میكنند به آنچه كه میدانند اكتفا كرده و با قياس، آسانتر ياد میگيرند) تجزيه و تحليل حركات ابتدایی يك تكنيك پس از ايجاد مرحله راحتی با تكنيك، شاگرد به آستانه مشخصی میرسد (در هر شاگرد متفاوت است) كه در آن توجه او به تجزيه و تحليل حركات ابتدایی در تكنيكها معطوف میشود. سنسی تكنيكها را میشكند يعنی به عناصر تشكيل دهنده آنها تجزيه كرده و بر روی نحوه صحيح حركت برای هر عنصر تاكيد میكند. در آن لحظه، شاگرد به تكنيك به عنوان تركيبی از حركات ابتدايی يا مقدماتی منفرد نگاه میكند. اين امر به او اجازه میدهد كه توجه خود را بر روی حركات ابتدایی متمركز كند كه به نوبه خود همان پروسه يادگيری را ايجاب میكند كه در آن شاگرد به تكنيك به عنوان يك كل يا مجموعه نگاه كرده بود. سنسی اين پروسه را تقويت میكند و به وسيله تكرار همان تركيب حركات اوليه با شاگرد، ابتدا با سرعت آهسته، سپس متوسط و در آخر با سرعت كامل. اين به شاگرد كمك میكند كه احساس سرعت بخشيدن و فشار عضلانی را در رابطه با هريك از حركات ابتدايی، به دست آورد. هدف اصلی در اين تمرين اين است كه فهميده شود كه هر تكنيك چرا و چگونه كار میكند. در كنار هم قرار دادن اجزاء تکنیک پس از تكرارهای زياد، سنسی بايد به شاگرد كمك كند كه به تكنيك به عنوان يك مجموعه یا يك كل نگاه كند، چرا كه شاگرد باید بتواند دوباره ريتم انجام يك تكنيك را در رابطه با حركت از يك عنصر حركتی به عنصر ديگر را ياد بگيرد. از اين لحظه به بعد پيشرفت در انجام تكنيك، در اثر تكرار زياد و درك كاربردهای مختلف آن، به وجود میآيد. سنسی از طريق انجام حملههای كنترل شده و منفرد، كاربرد واقعی تكنيك را به شاگرد میآموزد. مرحله بعدی تركيب "ياكوسوكو كوميته" و تكنيكهای حملهای پيشرفته، بخش ديناميك يك تكنيك را روشن میسازد و شاگردان در حركت آنها را به كار میبرند. در اينجا هدف عبارت است پيشرفت قدرت و زمان بندی صحيح اجرای تكنيك در رابطه با حركت حريف مقابل. زمان بندی صحيح در سه مرحله ياد گرفته میشود: ابتدا با شمارش – شاگرد دقيقاً میداند كه چه زمانی تكنيك را به كار برد، دوم بدون شمارش – شاگرد میداند كدام تكنيك را به كار برد ولی زمان استفاده از آن بستگی دارد به حركت حريف، و سوم مبارزه آزاد – شاگرد ياد میگيرد كه از تكنيك در شرايط مشخص و در تركيب با ساير تكنيكها استفاده كند. اين به شاگرد ياد میدهد كه بر روی كاركردن يك تكنيك تمركز كند که احتياج به تلاش هوشيارانه دارد. كسب مهارت و استادی در انجام يك تكنيك هنگامی به وجود میآيد كه آن تكنيك به صورت خود به خود، غريزی و طبيعی انجام شوند "بدون تلاش ذهن هوشيار" درست همان طور كه بزرگسالان بند كفش را میبندند شاگرد در صورتی استاد میشود كه تكنيكها را فقط هنگامی كه لازم دارد، به كار برد و برای انجام آن احتياج به فكر كردن نداشته باشد. زمانبندی در يادگيری و به خاطر آوردن تحقيق نشان داده است كه در طول فرایند يادگيری، مغز انسان موارد زير را به خاطر میآورد: * موارد آغاز دوره يادگيری، به عنوان مثال وقتی كه تكنيك كاراته برای اولين بار در آغاز كلاس كاراته نشان داده شده است. * موارد پايان دوره يادگيری، به عنوان مثال زمانی كه تكنيك كاراته در خاتمه كلاس نشان داده شده است. * مواردی كه در رابطه با الگوهایی هستند كه از قبل در مغز ذخيره شدهاند، به عنوان مثال وقتی كه يك تكنيك بسيار شبيه به تكنيك ديگری است كه از قبل برای شاگرد شناخته شده بود، و يا وقتی كه يك تكنيك در كلاس قبلی نشان داده شده بود. * مواردی كه به عنوان منحصر به فرد بودن بر روی آنها تاكيد شده، به عنوان مثال زمانی كه سنسی كاربرد كشنده وخطرناك يك تكنيك را توضيح میدهد و يا كاربرد خارقالعاده آن را تعريف میكند. در شکل زیر اين موارد در نوك نمودار خطی قرار دارند. * مواردی كه بر روی حواس پنجگانه تاثير زياد میگذارند، مثلا وقتی كه سنسی كاربرد كشنده يك تكنيك را نمايش میدهد (بصری) توام با كيای قوی (سمعی)، و يا وقتی كه يك تكنيك، كشش و فشار شديد عضلانی به وجود میآورد. در شکل زیر اين موارد در نوك نمودار خطی قرار دارند. * مواردی كه شخص علاقه خاصی به آن دارد. در شکل زیر اين موارد نیز در نوك نمودار خطی قرار دارند. اين نقاط در نمودار زير نشان داده شده اند: نمودار یادگیری در طول زمان تمرین درك صحيح فرآیند يادآوری در مغز انسان میتواند ابزار قوی باشد برای: * توسعه و پيشرفت روش آموزش سنسی از طريق انتخاب دقيق توضيحات و كلمات و نحوه نمايش دادن و نشان دادن تكنيكها جهت تاكيد روی موارد مورد نظر، تاثير گذاری قوی روی حواس پنجگانه، و ايجاد اتصال زنجيری با تكنيكهايی كه شاگرد از قبل میداند. * تسريع پروسه يادگيری شاگردان كاراته به وسيله استفاده فعالتر از تخيل آنها برای درك كاربرد ( يا توضيح ) تكنيكی كه بر روی آن تمركز دارند، چيزی خارقالعاده و يا با درك شباهت آن تكنيك با تكنيكی كه از قبل با آن آشنايی دارند. |
برچسب ها |
ورزش, کاراته |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
|
|
War Dreams Super Perfect Body Scary Nature Lovers School Winner Trick Hi Psychology Lose Addiction Survival Acts The East Travel Near Future Tech How Cook Food Wonderful Search Discommend
Book Forever Electronic 1 Science Doors The Perfect Offers Trip Roads Travel Trip Time Best Games Of Shop Instrument Allowedly