ورزش، سایت تخصصی رشته های ورزشی  
بازگشت   ورزش، سایت تخصصی رشته های ورزشی > ورزش‌های صحرائی > کوهنوردی > آموزش کوهنوردی

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
قدیمی 25-10-2010, 04:09 PM   #1
bahar
(کاربر طلایی)
 
bahar آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Oct 2010
نوشته ها: 1,078
پیش فرض نکاتی پیرامون هدایت گروه در کوهستان

هدف ها و ارز شها values and aims













سرپرست گروه در کوه ها با یک گروه تضاد عمده ای دارد که باید بر آن فایق آید.او بایستی توازن مناسب را بین آنچه خطرناک(ولی مهیج)است و آنچه امن(وشاید کسالت آور)پیدا کند.تصدیق می شود که این ساده کردن موفقیت است اما مسئله در بطن اساسی ترین سئول ها قرار دارد.چرا انجامش می دهی؟برای چی؟چرا به خودت زحمت می دهی و یک گروه را به کوه ها می آوری و حال آنکه می توانستی با دوستانت هر کار که مایل بودید انجام دهید؟اگر خود را به دردسر انداخته و گروهی را تیمار می کنی،امید دریافت چه چیزی را در سر می پرورانی؟اصلا به چه منظور واقعا یک گروه را به کوه ها آورده ای؟موضوع چیست؟کجای کاری؟
هرگاه شما واقعا سعی نکرده اید جوابی برای این سئولات پیدا نمایید،در شیوه کنار آمدنتان با گروه و کوهستان یک جای کار می لنگد.پاسخ به این سئولات همه رفتار ها و اقدامات بعدی شما را در موقعیت کاری رنگ آمیزی گروه شکل می دهد.کس دیگری نمی تواند جواب را به شما بدهد.بحث آن و مبادله آنرا پیرامون آن کمکی است،اما ملقمه نهایی اندیشه ها باید لزوما از آن خود شما و مختص به شما باشد.
پس مسئله سرپرست،سعی در پیدا کردن توازن مناسب بین خطر و ایمنی است،سعی در پیدا کردن توازن است بین هیجان،لذت،شوق رضایت،خوشی و آزادی از طرفی،و انضباط بیش از حد که منجر به نوعی تشکیل هماهنگی و یکنواختی یا خشکی عقیم حاصل از بر نامه ریزی بیش از حد و آمادگی بیش از حد،از طرف دیگر می شود.سرپرست بایستی همیشه تلاش نماید آگاه شود که آیا به علت خود بینی(arro gance) خودش توازن دارد یا فقدان نگران کننده اطمینان یا قضاوت های بی مورد،و یا بی تجربگی خوش بینانه به این یا آن طرف متمایل می شود.
او مجبور است بداند چه وقت رواست ملاحظات ایمنی را از فضولی بیش از حد در مورد گروهش،تا آنجا که از تجربه ای که او مایل است گروهش داشته باشد محروم نشود،جدا کند.او مجبور است بداند چه موقع لازم است این ملاحظات بر دیگر ملاحظات برتری یابد.هرگاه بتواند بر عوامل ایمنی،طوری نظارت داشته باشد که چهارچوب زمینه مجزایی از عمل و تمرین مناسب برای(و نه در مقابل)هیجان،شوق وکنجکاوی،اکتشاف،ماجرا موفقیت و یک خوشی عمومی در کوه ها باشند،راهش درست است.
تمهید آموزش سرپرستی،در کوهستان صورت نمی گیرد تا به شما بیاموزد چگونه از خطا مصون باشید.نمی تواند(و نخواهد توانست)به شما یک رشته قواعد و روال بدهد که در هر موقعیتی پاسخ درست را در اختیار شما قرار دهد.فقط می تواند ابزارهایی به دست شما بدهد و نشان دهد که در برخی موارد خاص چگونه بکار می آیند.اینکه در دیگر موارد چگونه آنها را بکار می برید،فقط از طریق تجربه شخصی یاد گرفتنی است.بیشتر مسئله،تکامل یک شناخت کلی از کوهستان و موقعیت گروهی(در اینجا تجربه کمک می کند)است،بطوریکه انسان قادر باشد کلیه عوامل مختلف را سنجیده و به جوابی در خور یک گروه معین در یک موقعیت بخصوص دست یابد.واضح است که کیفیت تجربه شخصی شما در اینجا عامل تعیین کننده خواهد بود.برخی مواقع از قدرت های قضاوت و تصمیم گیری شما ممکن است توقعات قابل ملاحظه ای برود.برای اینکه اینها موثر باشند بایستی بتوانند متکی بر یک پایه در خور تجربه منسجم باشند.

تجربه شخصی personal experience

جانشینی برای تجربه ملموس شخصی وجود ندارد و را های میان بری برای کسب آن موجود نیست.نمی توانید امیدوار باشید یک سرپرست توانا باشید،مگر اینکه آماده باشید وقت قابل ملاحظه ای صرف آن نمایید یا اینکه زمینه کافی از تجربه شخصی داشته باشید تا شما را قادر سازد ارزیابی صحیحی از موقععیت ها و در نتیجه تصمیمات به جا،با در نظر گرفتن اقدامی که باید صورت بگیرد،انجام دهید.این ارزیابی ها و تصمیمات سپس با آنچه گروه شما می تواند جذب کند یا قادر به انجام آن هست را حالت می دهد.هرگاه دارای یک گروه تازه هستید که زیاد به آن مطمئن نیستید،حواشی ایمنی شما باید گسترده تر باشد،معنی این امر فی الجمله اینست که:
(الف)شما باید قادر باشید بین خطر واقعی و ظاهری فرق بگذارید
(ب)نیاز دارید نقاط قوت و ضعف خود را در کوهستان بدانید،تا موفقیت هایی را که در آن شما بیشتر نگران خودتان هستید تا گروه شناخته و از آن پرهیز کنید. شما در این مواقع حتی ممکن است خطرات غیر موجهی را بپذیرید.
(پ) نیاز به ژرفا گرفتن تجربه دارید تا شما را قادر نماید آن موقعیت های استثنایی که پاسخ کتابهای آموزشی را بعلت عدم تطبیق با مجموعه و اوضاع و احوال خاص نادیده می گیرید ، تشخیص دهید . پس این مسئله استفاده از تجربه گذشته می گرددتا آنچه نیاز به انجام آنست و آنچه بایستی درآن موضوع گیری کرد و بلاخره اعمال هوش بر بهترین راه انجام آن با آنچه در دسترس است ، مورد قضاوت قرار گیرد.
کوهنوردان برای این امر نامی مبهم دارند که مسامحتا" آنرا داشتن حس کود میخوانند . مواقعی هست که این حس در طبیعت بصورت شهودی و تقریبا" نیمه هشیار وجود دارند و مواقعی دیگر کاملا" آگاهانه و موکد . این امر در تجارب گذشته ریشه دارد.

سبک سرپرستی leadershipstyles

اصطلاح سرپرستی میتواند چنان تفسیر های متفاوتی را بپذیرد که باعث لغزش تفاهم بسیاری از مردم چه در داخل و خارج از حیطه آموزش کوهنوردی گردد. برخی سبک های سرپرستی به آسانی قابل شناسائی اند.
(الف) سرپرستی نمونه – نیروی گروه را از جلو میکشد . هر گاه دقت نشود سر پرست ممکن است ، لطمه ببیند . هر گاه این سنخ ، خود بسیار ماهرو شایسته باشد ممکن است تا آنجا از سطح مهارت در گروهش بیگانه باشد که نسبت به مشکلاتی که گروهش بدان دچار است . بی اطلاع یا بی اعتنا باشد . با قرار داشتن در جبهه ، تمایلش بدان سو میرودکه همیشه تصمیمات را اتخاذ کند. گروه تا آنجا که ممکن است در این تجربه سهیم نخواهد بود. این گروه ا ز سرپرستان کورکورانه راه خود را به دنبال میکنند بی آنکه تصوری از آنچه دارد اتفاق میافتد داشته باشند، بدون چراها ، کجاهاو چگونه ها.
(ب)سرپرستی از پشت سر-نیرویی گروه را از پشت سر به جلو هل می دهد،در اینجا دغدغه ممکن است این باشد که به آنها که در جبهه هستند این احساس را بدهیم که درگیرند و ابتکاراتی را در شکل دادن به کار اعمال می نمایند.دغدغه ای انسانی نیز برای تشویق آنهایی که پشت سر بوده و ممکن است ضعیف تر باشند،موجود است.خطر عبارتست از فقدان نظارت بر جبهه،مگر اینکه فکری برای مسئله بشود.لازمست زمین را بخوبی بشناسید تا بتوانید پیش بینی نمایید چه وقت لازمست به جبهه برگردید و با مقاطع گمراه کننده رویارویی نمایید.لازمست گروه خود را به اندازه کافی بشناسید تا بتوانید بر آنها تکیه کنید و اینکه بدانید آنها در مواقع لزوم از حدود بینایی یا صوتی شما خارج نخواهند شد.شما می توانید نکات قابل تشخیصی را جا بیندازید که بر اساس آنها جلودار می ایستد تا نفرات بعدی برسند.
یک گروه با تجربه تر ممکن است قادر باشد با گام های کندترین افراد حرکت کند ولی برای رویارویی با نپختگی گروه های تازه کار تمهید شیوه هایی لازمست.مهارت،حفظ شوق و خوشی بدون از دست رفتن نظارت است.در نظر گرفتن نقش خود،یعنی حفظ نظارت بدون از بین بردن شوق،شیوه های منفی برای نزدیک شدن به این موقعیت است.
(پ)یک نوع سرپرستی هم از وسط موجود است که نشان از برداشت جامعه شناختی جدید سرپرستی دارد.چنین سبکی،ترکیبی از دو سبک یاد شده بالاست.سرپرست تنها هنگامی خودرای و تقریبا نظامی است که مورد یا موقعیت ایجاب کند.فقط هنگامی که ایمنی جسمی در اثر غفلت یا کله شقی در گروه به خطر می افتد،کاربرد این سبک ادامه می یابد.او در طی روز بسته به شاخص هایی که از محیط طبیعی و گروهش اخذ می نماید.در جلو،وسط یا عقب قرار دارد.تا آنجا که ممکن است بر اساس رای همه عمل می کند و گروه خود را برای کنار آمدن با انگیزش ها و تمایلات،تصمیم گیری ها،و عملی کردن برنا مه هایشان یاری(و نه عموما حکم روایی)می نماید هوشیار است تا افرادی را که نیازمندند،حمایت،تشویق،همد لی،راهنمایی یا توصیه اعطا نماید.گوش بزنگ علایم ناراحتی،فشار عصبی و دلهره است.نسبت به امکاناتی که برانگیزاننده شوق و علاقه به محیط کوهستان هستند،حساس است و در آن واحد مشورت کننده،مشاور،راهنما،مرشد(men tor)و همراه(chaper one)است،منبع اطلاعات و دانش و مهارت و تجربه است.کمتر خودش را سرپرست و بیشتر شخصی می داند که تجربه اش در خدمت گروه است.خلاصه،به گروه کمک می کند،تا آنجا که قضاوتش اجازه می دهد،خود سرپرستی نماید.
به نظر، این مطلوب ترین سبک سرپرستی است.

آگاهی سرپرستی leadership awareness

سرپرستی یک گروه رسمی در کوهها بازی ایست که با پیاده روی غیر رسمی با دوستان متفاوت است.با دوستانی به توانایی خودتان مسئولیت ها و تصمیم گیری ها به شیوه ای بسیار اتفاقی و تقریبا بی خیال قسمت می شود.هر کس بطور ضمنی حاکم بر سرنوشت خویش بوده (برای بزرگ تر ها هم این یک تفسیر حقوقی است)و مهارت تجربه و اطلاع حفظ خویش را داراست.هرگاه کسی مسئله ای داشته باشد،فرض است که شعور بلند کردن صدای خود را دارد.
وقتی رسما شروع به سرپرستی یک گروه می نمایید وارد دنیای کوهپیمایی متفاوتی با مقیاسی تازه،فوق العاده و ثانویه می گردید که دارای مجموعه عوامل اضافی است که باید آن را فهمید و به حساب ،و رد این عوامل عمدتا به اداره کردن اشخاص و حفظ روابط خوب کاری با آنها مربوط است.
(الف)با اینکه یک گروه به همراه دارید،به عبارتی(تنها)گام بر می دارید،چه ممکن است در نهایت کسی موجود نباشد که با او مسئولیت تصمیم گیری مسیر یابی را قسمت کنید.ممکن است گروه را برای شرکت در این قبیل فعالیت ها تشویق نمایید.اما هنوز بر ذمه شماست که درست یا قابل قبول بودن یا نبودن را بررسی نمایید.
(ب)کل گروه وابسته به شماست،به حدی که دست آخر،شما مسئول تفریح،راحتی و ایمنی آنها هستید.
(پ)ممکن است مجبور شوید به جای هر کدام از آنها(بویژه اگر تازه کار باشند)درباره هر چیزی فکر کنید.
(ت)نباید فرض کنید آنچه را که شما می توانید انجام دهید،آنها نیز می توانند.
(ث)نباید فرض کنید آنچه را که شما طی روز می خواهید،با تمایلات و آرزوهای آنها منطبق است.این جنبه ایست که با سبک آزاد منشی سرپرستی که مجراهای ارتباطی را باز نگه داشته و بازتابی از چگونگی برداشت گروه از موقعیت را بدست می دهد،تامین می شود.
(ج)نباید فرض کنید آنچه را در یک لحظه بخصوص احساس می کنید(مثلا خیلی گرم،خیلی سرد،راحت،آسوده،مطمین)همان ت که آنها احساس می کنند(مثلا تشنه،گرسنه،تیره روز،وحشت،نگران،عصبی،کسل،ب یزار).گوش بزنگ علایمی باشید که به طرف شما می آیند.هوای گروه خود را داشته باشید.
(چ)ایمنی بایستی موجب عمل صالحی باشد که خردمندانه صورت می گیرد و عیش را به حداقل ممکن،نقص می نماید.

گرایش و نزدیکی به سرپرستی leadership attitudes and approaches

برای کنار آمدن موفقیت آمیز با این عوامل،که در بخش اخیر خلاصه شد،گرایش و نزدیکی لازمست که با آن گرایشات کوه پیمایی که به خاطر لذت و رضایت شخصی به صعود دست می زند،متفاوت است.دوباره به اولین قسمت درباره هدفها و ارزشها مراجعه نمایید.
(الف)لازمست در درون خود دلایل و انگیزه های هدایت گروه های هدایت گروه ها را به کوه ها وارسی نمایید.لازمست برای خود روشن نمایید اصلا چرا و تا چه حد می خواهید چنین کاری بکنید.لازمه اینکار درک روشن این مطلب است که مسئولیت های سرپرستی،انضباطی را تحمیل می کند که جایی برای تمایلات،بلند پروازی ها یا آرزوهای خود شما باقی نمی گذارد.سرپرستی در این مفهوم،وضعیتی ذهنی است که عمدتا دگرخواهی است.
(ب)سرپرستی،با مقاصد خودخواهانه،هم خالی(یعنی غیر خلاق)و هم ناز است.سرپرستی که برای نوازش خود به میدان آید،برای نمایش نیروهای برتر خود به گروه،وارد آزمونی می شود نابود کننده،بدون اینکه برای گروه ارزشی داشته باشد.به گروه بایستی به جای خودبینی با افتادگی نزدیک شد .فرض نکنید که همیشه آنچه را برای آنها بهترین است،می دانید.تصور ننمایید که نیازهای آنها را آنقدر خوب تشخیص می دهد که دیگر لازم نیست با آنها مشورت نموده،عقایدشان را جویا شوید.در غیر این صورت چگونه امید وارید موارد را به سطح توقعات،انگیزش ها،علاقه ها و قابلیت های آنها برسانید؟
(پ)یک سرپرست بایستی دغدغه اش این باشد که علاقه اش در کوهستان بر علاقه اش به گروه سایه نیفکند.هرگاه رسیدن به کوهها اهمیتش برای شما بیش از همراه داشتن یک گروه است بایستی قبل از مبادرت به این کار دو مرتبه فکر کنید.منظور اینست که هرگاه رضایت های خاطر شما در درجه اول منبعث از دلایل شخصی(مثل اینکه چه مسافت راه پیموده یا کدام قلل را فتح کرده اید)است،شخصی خواهید بود ناکام و دلسرد که با گروه همدل نبوده و سرپرستی پوسیده هستید.بسیار به ندرت،انگیزه ها،بلند پروازی ها،علایق و قابلیت های گروه با شما منطبق است.
(ت)هرگاه برداشت شما از کارتان صرفا افاضه هر چه بیشتر شیوه های فن به گروه خودتان است،دوباره بیندیشید.در مورد کوهها غیر از آموزش مهارت ها و شیوه های کوهنوردی چیزهای دیگر هم هست.اینها البته کمک ها ابزارهایی ضروری هستند،اما پرکردن تمام روز با یک چنین چیزها،خیلی بالینی،خیلی ماشینی و در نتیجه بی جان است.گوهر اساسی تجربه کوهنوردی ممکن است از دست برود.یک روز کوهستانی در زیر بارانی از محاسبات زمانی،مسافت ها،جهت های قطب نمایی،علایم قراردادی،خطوط منحنی میزان،بایدها و نبایدها ممکن است چنان محو گرددکه هیچگاه بخت اینرا نکند که جذابیت های درونی خود را برای گروه آشکار نماید.هرگاه برای شما انبار نمودن تجارب شخصی عمده شده دیگر قادر به ایجاد جوی که در آن علاقه و عاطفه نسبت به کوهستان بتواند به گروه منتقل گردد،نخواهید بود.برای نشستن عواطف زیبا پسندانه و روحی،بر آگاهی آنها که در گروه چنین چیزهایی برایشان با معنی و مفهوم است،بایستی قائل به فرصت شد.
(ث)رنگ،سایه روشن،شکل و شمایل،بافت،صدا و بو همه جزیی از یک صحنه کوهستانی هستند.گاهی اوقات بدون هیچگونه دخالتی جادوی خود را اعمال می کنند.برخی مواقع،ممکن است سرپرست دریابد که با ارتقا آگاهی گروه می تواند از آنها حسن استفاده را بنماید.توانایی تفسیر منظره کوهستانی ارزش فوق العاده ای دارد چه راه پیمایی می تواند به خصوص برای بچه ها کاری یکنواخت گردد.لازمست قبل از اینکه افراد به اندازه کافی متوجه جذابیت های نهفته در مغایرت ها(contrast)و گونه گویی های بی اندازه کوهها شوند آنها را چند بار در معرض آنها قرار داد.هر خرده ریزی از اطلاعات پیرامون زاد و بوم،ویژگی های طبیعی و مصنوعی سرپرست بکار می آید.کنجکاوی وقتی ارضا نشود،زود می میرد آن را سیر کنید و نتایج تعجب آور و بارور آنرا ببینید.
(ج)با این همه،به علت گوهر جدی مسئولیت های شما نزدیکیتان با موقعیت سرپرستی باید هم دلانه باشد.دیگر پشمینگی(wooliness)پیاده روی با دوستان،کفایت نمی کند.همه عوامل جزیی دخیل در تمرین خوب و راحتی(یعنی ایمنی)بایستی شناخته شده و در این راستا،باید برای هر آنچه انجام می دهید یا می گویید دلیلی موجود بوده و از این دلایل آگاه باشید.خیلی چیزهاست که در روزهای اول از راه تجربه یاد گرفته اید و اکنون بدون فکر انجام می دهید(مثلا شیوه راه رفتن و انتخاب مسیر).همه اینها را بایستی از پستوی ذهنتان بیرون آورده و جهت استفاده آگاهانه سردست بگذارید.در آن محدوده هایی که به ایمنی و راحتی مربوط می شود باید قادر باشید در هر لحظه هر چه را که انجام می دهید یا نمی دهید به تفضیل توجیه نمایید.این به معنی یک برداشت بسیار واضح از موقعیت کوهستانی است که فقط فرایندی از خود تحلیلی و خود پرسی از تجارب خودتان(چه در کوهستان و چه غیر آن هر دو مربوطند)به دست خواهد داد.اینکه انجام چه کاری درست است کافی نیست.باید بدانید چرا درست است و هرگاه نادرست یا متفاوت انجام شود چه نتایجی به بار می آورد.

مهارت های سرپرستی leadership skills

قسمت های پیشین ممکن است یک نوع مبارزه جویی ترسناک با طلب سرپرستی به نظر آید.اما تعدادی مهارت هاست که او می تواند بکار برد تا به خودش کمک نماید.البته او باید سعی نماید این مهارت ها را به نحوی بپرورد که(به جای مهارت ها)به عادت های دیرینه تبدیل شوند.
(الف)یادآوری تجارب پیشین recalling past experience
یکی از با ارزش ترین باورها توانایی یادآوری روشن از تجارب گذشته،به خصوص احساسات خود شما به عنوان یک مبتدی است.این شما را قادر می نماید درک نمایید که اگر اکنون مواردی هست که احساس می کنید برای شما بسیار کم طول می کشند،در گروه کسانی خواهید بود که در آنها این احساسات بسیار بزرگ می شود و ˝درون بینی˝نامیده می شود.آنرا پرورش دهید.مثال های ممکن،مربوط به موقعیتی است که مقاطعی از سنگ را چهار دست و پا طی می نماییم،معبرهای باریک در شیب های تند،فرودهای سرازیری احساس سرما،گرما،تشنگی،کوفتگی که به هر حال شما بیش از آنها مانوس هستید.
(ب)برنامه ریزی و فکر پیش( پیش بینی) planning and forethought(anticipation)
1-این مهارتی است که شما را قادر خواهد ساخت با مشکلات با(حالتی از)آمادگی بیشتر روبرو شوید.

2-برای شما غالبا جریانی از اقدامات حاضر و آماده،در صورت وقوع حوادث،در بر خواهد داشت.با این همه مدام منتظر بحران پشت بحران نباشید،بلکه وقتی روی می دهند آماده باشید و برای روبریی با آنها از قبل برنامه ای داشته باشید.به عنوان مثال،هرگاه کسی اینجا دچار سانحه شد،چه باید کرد؟هرگاه مجبور شدم این گروه را ببرم آن پایین،چقدر طول خواهد کشید؟اگر قادر به رویارویی باشند حواسم به کدامشان باید باشد؟
(پ)عادت وارسی the habit of checking
1-بررسی کنید که آیا شما و گروهتان قبل از حرکت خوراک و تجهیزات لازم را دارید؟در پرداختن به دیگران،حواستان به وارسی کامل ادوات خودتان باشد.
2-ببینید آیا وقتی دستورالعملی صادر می کند،آنرا می شنوند،می فهمند و اطاعت می کنند؟این اساسی است،اما گاهی از آن غفلت می شود،به خصوص در مواقع غیر رسمی حین حرکت،که مشخصه گروهای کوهنوردی است.برای مثال بادهای سهمگین،کلاه بادگیر،سروصدای رودخانه و غیره بر شنوایی تاثیر می گذارند. 3-گروه در چه حالی است؟با تمرین،این امر تبدیل به یک حس شده که همیشه روشن است.هرگاه جلو هستید دایما به پشت سرتان نگاه کنید.خیلی از سرپرستان هستند که جلو می روند بدون اینکه از آشفتگی در حال وقوع پشت سرتان خبر داشته باشند.
(ت)عادت مشاهده the of observation
این مهارت،مکمل عادت وارسی است.توانایی دریافت امور در افراد کاملا متفاوت است،آنرا بهبود بخشید.
(2)محیط را مشاهده کنید و دایما الزامات آنرا برای خود و گروهتان از جنبه لذت و خوشی،خطر و تلاش،ارزیابی کنید،مثلا اینکه چه مسیرهایی در بردارنده بیشترین شوق،حمایت در برابر بادهای مخالف،جای پای مناسب(ونه همیشه مالروهایی که بد جوری فرسوده شده اند)،تغییرات هوا،صخره های لیز و غیره می باشند.
1-این امر عمدتا با مشاهده است که خصوصیات،نقاط قوت و ضعف هر گروه را می فهمید.با اینکه ممکن است با گروه خیلی گپ بزنید،این علایم غیر کلامی هستند که آنچه را که لازم دارید به شما می گویند.عمدتا از طریق مشاهده است که از خستگی،کسالت،روحیه پایین،تنش دلهره،کشمکش های شخصیتی،ناراحتی های وخیم،احساس ناامنی،فقدان توازن،فقدان توانایی هم آهنگی،پابرداشتن شلخته وار و غیره آگاه می شوید.همه اینها و بسیاری دیگر را غالبا باید خودتان تمیز دهید چون اعضا گروه قابل نیستند درباره آنها چیزی بگویند.فشار یک گروه به حرکت باعث می شود افراد داخل در آن دودل باشند و حرکت آنرا کند یا متوقف نمایند.شما ممکن است حتی برای فهمیدن آن مبادرت به سئوال مستقیم نمایند.برای مثال خاطرنشان کنید که لذت مهم تر از عجله کردن است.
(ث)تصمیم گیری decision making
یک سرپرست خردمند معمولا تدبیری بکار می بندد تا گروهش در هر تعداد از تصمیم گیری هایی که او می تواند با خاطر آسوده اجازه آنرا بدهد،شرکت نمایند.در یک روز،به خصوص بایستی به آنها فرصت داد که آنچه را مایل به انجام آن هستند بر زبان آورند.بازتاب یک چنین بحثی برای سرپرست ارزشمند خواهد بود.شاید با یک گروه تازه کار اینکار ممکن نباشد اما گروه های مجرب بسیار محتمل است که اندیشه های بدردخوری داشته باشند.یکی از مسائلی که همیشه باید حل شود اینست که آیا ساخت گروه شما بایستی توسط کوه انتخاب شده معین گردد یا ماهیت کوه مورد نظر برای صعود بایستی با ساخت گروه(یعنی تعداد اعضا و توانایی های آنها)معین گردد.بحث گروهی درباره هدف ها بایستی حل این مسئله را در مراحل اولیه برنامه ریزی آسان نماید.ضمن مسیر البته بسیاری تصمیمات هستند که گروه بایستی برای شرکت در آنها تشویق شود.مثل توقف های غذا خوردن،تعیین مسیر،ارزیابی گام ها و ادامه راه.
ولی تصمیمات مربوط به اتفاقات و بحران ها هستند که بخصوص به او ربط دارند.هرگاه مهارت ها و عادت هایی که در قسمت های پیشین خلاصه شد بخوبی شکل گرفته باشند،نیمی از کار تصمیم گیری خود به خود انجام شده است.برای اخذ تصمیمات مهم مربوط به ایمنی گروه،عوامل مربوط می بایستی قبلا مشاهده یا پیش بینی شده،آنگاه مسئله استفاده از تجارب پیشین در ارزیابی همه عوامل موافق و مخالف و انتخاب بهترین روال کار از میان تعدادی شیوه های ممکن،عملی است.
(ج)نتیجه conclusion
و به این ترتیب باز می گردیم به کیفیت همیشه مهم تجارب شخصی پیشین از محدودیت های خودتان قبل از اینکه به سرپرستی گروهی دست زنید،با خبر شوید.اول،خود را در کوه بشناسید.مواظب دلهره ای باشید که باعث می شود هنگام مسیریابی در مه به نحو نا محسوسی قدم خود را تند کنید.سعی کنید قبل از وقت یاد بگیرید که گم شدن موقت چه احساسی دارد.در شرایط طوفانی بیرون ماندن به چه چیز می ماند با انواع گوناگون عوارض زمین در صعود و فرود،چگونه باید کنار آمد،بیرون ماندن در شب به چه می ماند(یک بیتوته برنامه ریزی شده را امتحان کنید).
بسیاری مهارت های دیگر هستند که می توانند ذکر شوند،اما کمبود جا مجالی باقی نمی گذارد.اینها مهارت هایی هستند که به موقعیت مربوطند (هنر کنار آمدن و ارتباط با مردم،مهارت های ارتباط،تسکین تنش،استفاده از طنز،شناخت پویایی و زندگی گروهی و تشویق و تکامل فردی اعضا گروه،پرورش خودکفایی،اطمینان و خود عزمی در مردم).با اینکه برای بیشتر اعضا گروه هدف آن روز ممکن است رسیدن به بالا و لذت بردن از آن باشد،امید است که شما،به عنوان سرپرست از امکانات حومه شهر به عنوان وسیله ای جالب برای کمک به مردم در به حداکثر رساندن ظرفیت های خود،آگاهی همه جانبه تری داشته باشید.کار شما تامین جو است تا بگذارید اینکار خودش انجام شود،در حالیکه مسئولیت شما ممکن است ایمنی،راحتی و لذت(به همین ترتیب اولویت)گروه خودتان باشد و افراد بایستی به ترتیب عکس حس کنند.

ویرایش توسط bahar : 26-10-2010 در ساعت 06:02 PM
bahar آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code هست فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
کد HTML غیر فعال است

انتخاب سریع یک انجمن

War Dreams    Super Perfect Body    Scary Nature    Lovers School    Winner Trick    Hi Psychology    Lose Addiction    Survival Acts    The East Travel    Near Future Tech    How Cook Food    Wonderful Search    Discommend

Book Forever    Electronic 1    Science Doors    The Perfect Offers    Trip Roads    Travel Trip Time    Best Games Of    Shop Instrument    Allowedly


All times are GMT. The time now is 12:55 PM.


کپی رایت © 1388 . کلیه حقوق برای وبگاه حرف روز محفوظ است